شاهیست که تو هرچه بپوشی داند (741)
-
اندازه متن
+
شاهیست که تو هرچه بپوشی داند
بیکام و زبان گر بخروشی داند
هر کس هوس سخن فروشی داند
من بندهٔ آنم که خموشی داند
شاهیست که تو هرچه بپوشی داند
بیکام و زبان گر بخروشی داند
هر کس هوس سخن فروشی داند
من بندهٔ آنم که خموشی داند
چو یقین شدهست دل را که تو جان جان جانی بگشا در عنایت که ستون صد جهانی
کی بود خاک صنم با خون ما آمیخته خوش بود این جسمها با جانها آمیخته
این…