شب چون دل عاشقان پر از سودا شد (742)
-
اندازه متن
+
شب چون دل عاشقان پر از سودا شد
از چشم بد و نیک جهان تنها شد
با خون دلم چون سفر پنهانی
گویند اشارتی که وقت آنها شد
شب چون دل عاشقان پر از سودا شد
از چشم بد و نیک جهان تنها شد
با خون دلم چون سفر پنهانی
گویند اشارتی که وقت آنها شد
لیک فردا خواهد او مردن یقین گاو…
باز فرود آمدیم بر در سلطان خویش بازگشادیم خوش بال و پر جان خویش
باز سعادت…