شه شبانگه باز آمد شادمان (29-3)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۴/۲۲
-
اندازه متن
+
بخش ۲۹ – بازگشتن فرعون از میدان به شهر شاد بتفریق بنی اسرائیل از زنانشان در شب حمل
شه شبانگه باز آمد شادمان
کامشبان حملست و دورند از زنان
خازنش عمران هم اندر خدمتش
هم به شهر آمد قرین صحبتش
گفت ای عمران برین در خسپ تو
هین مرو سوی زن و صحبت مجو
گفت خسپم هم برین درگاه تو
هیچ نندیشم به جز دلخواه تو
بود عمران هم ز اسرائیلیان
لیک مر فرعون را دل بود و جان
کی گمان بردی که او عصیان کند
آنک خوف جان فرعون آن کند
میانگین امتیازات ۵ از ۵
یک چند به تقلید گزیدم خود را (76)
یک چند به تقلید گزیدم خود را نادیده همی نام شنیدم خود را
در خود بودم…
مولانا