عاشق شوی ای دل و ز جان اندیشی (1901)
-
اندازه متن
+
عاشق شوی ای دل و ز جان اندیشی
دزدی کنی و ز پاسبان اندیشی
دعوی محبت کنی ای بیمعنی
وانگه ز زبان این و آن اندیشی
عاشق شوی ای دل و ز جان اندیشی
دزدی کنی و ز پاسبان اندیشی
دعوی محبت کنی ای بیمعنی
وانگه ز زبان این و آن اندیشی
صد سال اگر گریزی و نایی بتا به پیش برهم زنیم کار تو را همچو کار خویش
بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری بیا به دعوت شیرین ما چه میشوری
حیات…

