عشقی به کمال و دلربائی به جمال (1098)
-
اندازه متن
+
عشقی به کمال و دلربائی به جمال
دل بر سخنو زبان ز گفتن شده لال
زین نادرهتر کجا بود هرگز حال
من تشنه و پیش من روان آب زلال
عشقی به کمال و دلربائی به جمال
دل بر سخنو زبان ز گفتن شده لال
زین نادرهتر کجا بود هرگز حال
من تشنه و پیش من روان آب زلال
روزی که گذر کنی به گورم یاد آور از این نفیر و شورم
پرنور کن آن…
ای آنک تو خواب ما ببستی رفتی و به گوشهای نشستی
ما را همه بند دام…

