آکادمی شعر پلیکان

فریاد ز یار خشم کرده (2348)

- اندازه متن +

فریاد ز یار خشم کرده
سوگند به خشم و کینه خورده

برهم زده خانه را و ما را
حمال گرفته رخت برده

بر دل قفلی گران نهاده
او رفته کلید را سپرده

ای بی‌تو حیات تلخ گشته
ای بی‌تو چراغ عیش مرده

ای بی‌تو شراب درد گشته
ای بی‌تو سماع‌ها فسرده

ای سرخ و سپید بی‌تو ماندم
من زرد و شبم سیاه چرده

ای عشق تو پرده‌ها دریده
سر بیرون کن دمی ز پرده

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×