لبهای تو آنگه که با ستیز بود (806)
-
اندازه متن
+
لبهای تو آنگه که با ستیز بود
در هر دو جهان از تو شکرریز بود
گر در دل تنگ خود تو ماهی بینی
از من بشنو که شمس تبریز بود
لبهای تو آنگه که با ستیز بود
در هر دو جهان از تو شکرریز بود
گر در دل تنگ خود تو ماهی بینی
از من بشنو که شمس تبریز بود
زهی بزم خداوندی زهی میهای شاهانه زهی یغما که میآرد شه قفجاق ترکانه
دلم آهن همیخاید…
در رنگ یار بنگر تا رنگ زندگانی بر روی تو نشیند ای ننگ زندگانی
هر ذرهای…

