لبهای تو آنگه که با ستیز بود (806)
-
اندازه متن
+
لبهای تو آنگه که با ستیز بود
در هر دو جهان از تو شکرریز بود
گر در دل تنگ خود تو ماهی بینی
از من بشنو که شمس تبریز بود
لبهای تو آنگه که با ستیز بود
در هر دو جهان از تو شکرریز بود
گر در دل تنگ خود تو ماهی بینی
از من بشنو که شمس تبریز بود
چون بدنامی بروزگاری افتد مرد آن نبود که نامداری افتد
گر در خواهی ز قعر دریا…
امروز سماع است و مدام است و سقایی گردان شده بر جمع قدحهای عطایی
فرمان سقی…