آکادمی پلیکان

ماییم قدیم عشق باره (2356)

- اندازه متن +

ماییم قدیم عشق باره
باقی دگران همه نظاره

نظارگیان ملول گشتند
ماند این دم گرم شعله خواره

چون چرخ حریف آفتابیم
پنهان نشویم چون ستاره

انگشت نما و شهره گشتیم
چون اشتر بر سر مناره

از ما بنماند جز خیالی
و آن نیز برفت پاره پاره

مردان طریق چاره جستند
با هستی خود نبود چاره

در آتش عشق صف کشیدند
چون آهن و مس و سنگ خاره

مردانه تمام غرق گشتند
اندر دریای بی‌کناره

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×