آکادمی شعر پلیکان

مطربا عیش و نوش از سر گیر (1161)

- اندازه متن +

مطربا عیش و نوش از سر گیر
یک دو ابریشمک فروتر گیر

ننگ بگذار و با حریف بساز
جنگ بگذار جام و ساغر گیر

لطف گل بین و جرم خار مبین
جعد بگشا و مشک و عنبر گیر

فربه از توست آسمان و زمین
این یک استاره را تو لاغر گیر

داروی فربهی خلق توی
فربهش کن چو خواهی و برگیر

خرمش کن به یک شکرخنده
شکری را ز مصر کمتر گیر

بخت و اقبال خاک پای تواند
هر چه می‌بایدت میسر گیر

چونک سعد و ظفر غلام تواند
دشمنت را هزار لشکر گیر

ای دل ار آب کوثرت باید
آتش عشق را تو کوثر گیر

گر غلامی قیصرت باید
بنده‌اش را قباد و قیصر گیر

هر که را نبض عشق می‌نجهد
گر فلاطون بود تواش خر گیر

هر سری کو ز عشق پر نبود
آن سرش را ز دم مأخر گیر

هین مگو راز شمس تبریزی
مکن اسپید و جام احمر گیر

میانگین امتیازات ۵ از ۵
×