مطربا عیش و نوش از سر گیر (1161)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۷/۱۳
-
اندازه متن
+
مطربا عیش و نوش از سر گیر
یک دو ابریشمک فروتر گیر
ننگ بگذار و با حریف بساز
جنگ بگذار جام و ساغر گیر
لطف گل بین و جرم خار مبین
جعد بگشا و مشک و عنبر گیر
فربه از توست آسمان و زمین
این یک استاره را تو لاغر گیر
داروی فربهی خلق توی
فربهش کن چو خواهی و برگیر
خرمش کن به یک شکرخنده
شکری را ز مصر کمتر گیر
بخت و اقبال خاک پای تواند
هر چه میبایدت میسر گیر
چونک سعد و ظفر غلام تواند
دشمنت را هزار لشکر گیر
ای دل ار آب کوثرت باید
آتش عشق را تو کوثر گیر
گر غلامی قیصرت باید
بندهاش را قباد و قیصر گیر
هر که را نبض عشق مینجهد
گر فلاطون بود تواش خر گیر
هر سری کو ز عشق پر نبود
آن سرش را ز دم مأخر گیر
هین مگو راز شمس تبریزی
مکن اسپید و جام احمر گیر
میانگین امتیازات ۵ از ۵
آن عرابی از بیابان بعید (133-1)
بخش ۱۳۳ - پیش آمدن نقیبان و دربانان خلیفه از بهر اکرام اعرابی و پذیرفتن هدیهٔ او را
مولانا