من خاک ترا به چرخ اعظم ندهم (1333)
-
اندازه متن
+
من خاک ترا به چرخ اعظم ندهم
یک ذره غمت بهر دو عالم ندهم
نقش خود را نثار عالم کردم
وز نقش تو من آب به آدم ندهم
من خاک ترا به چرخ اعظم ندهم
یک ذره غمت بهر دو عالم ندهم
نقش خود را نثار عالم کردم
وز نقش تو من آب به آدم ندهم
من خوشم از گفت خسان وز لب و لنج ترشان من بکشم دامن تو دامن من هم تو…
گر رَود دیده و عقل و خرد و جان، تو مرو که مرا دیدنِ تو بهتر از ایشان،…