من سر بنهم در رهت ای کان کرم (1337)
-
اندازه متن
+
من سر بنهم در رهت ای کان کرم
کامروز از تو ای صنم مست ترم
سوگند خورم و گر تو باور نکنی
سوگند چرا خورم چرا می نخورم
من سر بنهم در رهت ای کان کرم
کامروز از تو ای صنم مست ترم
سوگند خورم و گر تو باور نکنی
سوگند چرا خورم چرا می نخورم
من بندهٔ تو بندهٔ تو بندهٔ تو من بندهٔ آن رحمت خندیدهٔ تو
ای آب حیات…
حسامالدّین ارزنجانی پیش از آنک به خدمت فقرا رسد و با ایشان صحبت کند بحّاثی عظیم بود هرجا که رفتی…