من سر بنهم در رهت ای کان کرم (1337)
-
اندازه متن
+
من سر بنهم در رهت ای کان کرم
کامروز از تو ای صنم مست ترم
سوگند خورم و گر تو باور نکنی
سوگند چرا خورم چرا می نخورم
من سر بنهم در رهت ای کان کرم
کامروز از تو ای صنم مست ترم
سوگند خورم و گر تو باور نکنی
سوگند چرا خورم چرا می نخورم
سکه رخسار ما جز زر مبادا بیشما در تک دریای دل گوهر مبادا بیشما
شاخههای باغ…
عالم سبز است و هر طرف بستانی از عکس جمال گلرخی خندانی
هر سو گهریست مشتعل…

