من سیر نگشتهام ز تو یار هنوز (967)
-
اندازه متن
+
من سیر نگشتهام ز تو یار هنوز
وامم داری نبات بسیار هنوز
گر از سر خاک من برآید خاری
لب بگشاید به عشقت آن خار هنوز
من سیر نگشتهام ز تو یار هنوز
وامم داری نبات بسیار هنوز
گر از سر خاک من برآید خاری
لب بگشاید به عشقت آن خار هنوز
هرچند ملولی نفسی با ما باش مگریز ز یاران و درین غوغا باش
یا همچو دلم…
عمر که بیعشق رفت، هیچ حسابش مگیر آب حیاتست عشق، در دل و جانش پذیر
هر…