من شیشه زنم بر آن دل سنگ خوشش (1006)
-
اندازه متن
+
من شیشه زنم بر آن دل سنگ خوشش
تا جنگ کند بشنوم آن جنگ خوشش
تا بفروزد به خشم آن رنگ خوشش
تا بخراشد مرا بدان چنگ خوشش
من شیشه زنم بر آن دل سنگ خوشش
تا جنگ کند بشنوم آن جنگ خوشش
تا بفروزد به خشم آن رنگ خوشش
تا بخراشد مرا بدان چنگ خوشش
خاک قدمت سعادت جان من است خاک از قدمت همه گل و یاسمن است
سر تا…
زینگونه که من به نیستی خرسندم چندین چه دهید بهر هستی پندم
روزیکه به تیغ نیستی…