من چو در گور درون خفته همیفرسایم (1641)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۷/۲
-
اندازه متن
+
من چو در گور درون خفته همیفرسایم
چو بیایی به زیارت سره بیرون آیم
نفخ صور منی و محشر من پس چه کنم
مرده و زنده بدان جا که توی آن جایم
مثل نای جمادیم و خمش بیلب تو
چه نواها زنم آن دم که دمی در نایم
نی مسکین تو با شکرلب خو کردهست
یاد کن از من مسکین که تو را می پایم
چون نیابم مه رویت سر خود می بندم
چون نیابم لب نوشت کف خود می خایم
مرا در دل همیآید که من دل را کنم قربان (1844)
مرا در دل همیآید که من دل را کنم قربان نباید بددلی کردن بباید کردن این فرمان
مولانا 
