ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم (1642)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۷/۲
-
اندازه متن
+
ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم
گوش خود بر دم شش تای طرب بنهادیم
دل رنجور به طنبور نوایی دارد
دل صدپاره خود را به نوایش دادیم
به خرابات بدستیم از آن رو مستیم
کوی دیگر نشناسیم در این کو زادیم
ساقیا زین همه بگذر بده آن جام شراب
همه را جمله یکی کن که در این افرادیم
همه را غرق کن و بازرهان زین اعداد
مزهای بخش که ما بیمزه اعدادیم
دل ما یافت از این باده عجایب بویی
لاجرم از دم این باده لطیف اورادیم
از برون خسته یاریم و درون رسته یار
لاجرم مست و طربناک و قوی بنیادیم
همه مستیم و خرابیم و فنای ره دوست
در خرابات فنا عاقله ایجادیم
هله خاموش بیارام عروسی داریم
هله گردک بنشینیم که ما دامادیم
میانگین امتیازات ۵ از ۵
اتیناکم اتیناکم فحیونا نحییکم (1779)
اتیناکم اتیناکم فحیونا نحییکم و لو لاکم و لقیاکم لما کنا بودایکم
دخلنا دارکم سکری فشکرا…
مولانا