من کاستهٔ وفای آن مهرویم (1347)
-
اندازه متن
+
من کاستهٔ وفای آن مهرویم
گر خواهد و گر نخواهد آن مه رویم
زو آب حیات ابدی میجویم
او آب حیات آمده و من جویم
من کاستهٔ وفای آن مهرویم
گر خواهد و گر نخواهد آن مه رویم
زو آب حیات ابدی میجویم
او آب حیات آمده و من جویم
بر میکده وقف است دلم سرمستم جان نیز سبیل جام میکردستم
چون جان و دلم همی…
یادِ تو کُنَم، میانِ یادم باشی لب بُگْشایم، در این گشادم باشی
گر شاد شوم، ضمیرِ…