مگذار که وسوسه زبونت گیرد (825)
-
اندازه متن
+
مگذار که وسوسه زبونت گیرد
چون مار به حیله و فسونت گیرد
تا آن مه بیچون کند آهنگ گرفت
حیران شود آسمان که چونت گیرد
مگذار که وسوسه زبونت گیرد
چون مار به حیله و فسونت گیرد
تا آن مه بیچون کند آهنگ گرفت
حیران شود آسمان که چونت گیرد
گفتم سگ نفس را مگر پیر کنم در گردن او ز توبه زنجیر کنم
زنجیر دران…
ای بانگ رباب از تو تابی دارم من نیز درون دل ربابی دارم
بر مگذر ساعتی…

