میآید گرگ نزد ما وقت سحر (922)
-
اندازه متن
+
میآید گرگ نزد ما وقت سحر
هم فربه میرباید و هم لاغر
تا چند کنی خرخر اندر بستر
بر وی زن آب ای که خاکت بر سر
میآید گرگ نزد ما وقت سحر
هم فربه میرباید و هم لاغر
تا چند کنی خرخر اندر بستر
بر وی زن آب ای که خاکت بر سر
شرح دهم من که شب از چه سیهدل بود هر کی خورد خونِ خلق زشت و سیهدل شود
…
ای نفس چو سگ آخر تا چند زنی دندان وز کبر کسان رنجی و اندر تو دو صد…