ناگه بزدم دست بسوی جیبش (1007)
-
اندازه متن
+
ناگه بزدم دست بسوی جیبش
سرمست شدم ز لذت آسیبش
دستم نرسید سوی جیبش اما
المنة الله که بر دم سیبش
ناگه بزدم دست بسوی جیبش
سرمست شدم ز لذت آسیبش
دستم نرسید سوی جیبش اما
المنة الله که بر دم سیبش
چه دیدم خواب شب کامروز مستم چو مجنونان ز بند عقل جستم
به بیداری مگر من…
دیدهها شب فراز باید کرد روز شد دیده باز باید کرد
ترک ما هر طرف که…