نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم (1627)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۷/۳
-
اندازه متن
+
نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم
به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم
چه کمی درآید آخر به شرابخانه تو؟
اگر از شراب وصلت ببَری ز سر خُمارم
چو نیَم سزای شادی، ز خودم مدار بیغم
که در این میان همیشه غم توست غمگسارم
ساقی امروز در خمارت بودم (1250)
ساقی امروز در خمارت بودم تا شب به خدا در انتظارت بودم
می در ده و…
مولانا 
