هر روز به نو برآید آن دلبر مست (444)
-
اندازه متن
+
هر روز به نو برآید آن دلبر مست
با ساغر پرفتنهٔ پرشور بدست
گر بستانم قرابهٔ عقل شکست
ور نستانم ندانم از دستش رست
هر روز به نو برآید آن دلبر مست
با ساغر پرفتنهٔ پرشور بدست
گر بستانم قرابهٔ عقل شکست
ور نستانم ندانم از دستش رست
جان روی به عالم همایون آورد وز چون و چگونه دل به بیچون آورد
آن راز…
رباب مشرب عشقست و مونس اصحاب که ابر را عربان نام کردهاند رباب
چنانک ابر سقای…

