هر چند دلم رضا او میجوید (840)
-
اندازه متن
+
هر چند دلم رضا او میجوید
او از سر شمشیر سخن میگوید
خون از سر انگشت فرو میچکدش
او دست به خون من چرا میشوید
هر چند دلم رضا او میجوید
او از سر شمشیر سخن میگوید
خون از سر انگشت فرو میچکدش
او دست به خون من چرا میشوید
مائیم که بیقماش و بیسیم خوشیم در رنج مرفهیم و در بیم خوشیم
تا دور ابد…
به خدا کت نگذارم که روی راه سلامت که سر و پا و سلامت نبود روز قیامت

