هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است (451)
-
اندازه متن
+
هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است
خونریزی او خلاصهٔ پرهیز است
خورشید چو با بنده عنایت دارد
عیبی نبود که بنده بیگه خیز است
هم عابد و هم زاهد و هم خونریز است
خونریزی او خلاصهٔ پرهیز است
خورشید چو با بنده عنایت دارد
عیبی نبود که بنده بیگه خیز است
من به سوی باغ و گلشن می روم تو نمیآیی میا من می روم
روز تاریک…
پیغام زاهدان را کآمد بلای توبه با آن جمال و خوبی آخر چه جای توبه
هم…

