پیران خرابات غمت بسیارند (594)
-
اندازه متن
+
پیران خرابات غمت بسیارند
چون چشم تو هم خفته و هم بیدارند
بفرست شراب کاندلشدگان
نه مست حقیقتند و نی هشیارند
پیران خرابات غمت بسیارند
چون چشم تو هم خفته و هم بیدارند
بفرست شراب کاندلشدگان
نه مست حقیقتند و نی هشیارند
کشید این دل گریبانم به سوی کوی آن یارم در آن کویی که می خوردم گرو شد کفش…
مستم ز می عشق خراب افتاده برخواسته دل از خور و خواب افتاده
در دریائی که…

