چون ساز کند عدم حیات افزائی (1835)
-
اندازه متن
+
چون ساز کند عدم حیات افزائی
گیری ز عدم لقمه و خوش میخائی
در میرسدت طبق طبق حلواها
آنجا نه دکان پدید و نه حلوائی
چون ساز کند عدم حیات افزائی
گیری ز عدم لقمه و خوش میخائی
در میرسدت طبق طبق حلواها
آنجا نه دکان پدید و نه حلوائی
جز دمدمهٔ عشق تو در گوش نماند جان را ز حلاوت ازل هوش نماند
بیرنگی عشق…
عشق آن نبود که هر زمان برخیزی وز زیر دو پای خویش گردانگیزی
عشق آن باشد…