چون شب بر من زنان و گویان آئی (1837)
-
اندازه متن
+
چون شب بر من زنان و گویان آئی
در نیم شبی صبح طرب بنمائی
زلف شب را گره گره بگشائی
چشمت مرسا که سخت بیهمتائی
چون شب بر من زنان و گویان آئی
در نیم شبی صبح طرب بنمائی
زلف شب را گره گره بگشائی
چشمت مرسا که سخت بیهمتائی
ای عقل برو که عاقلی اینجا نیست گر موی شوی موی ترا گنجانیست
روز آمد و…
بر تختهٔ دل که من نگهبانم و تو خطّی بنوشتهای که من خوانم و تو
گفتی…

