گر از غم عشق عار داریم (1550)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۷/۳
-
اندازه متن
+
گر از غم عشق عار داریم
پس ما به جهان چه کار داریم
یا رب تو مده قرار ما را
گر بیرخ تو قرار داریم
ای یوسف یوسفان کجایی
ما روی در آن دیار داریم
هر صبح بر آن دو زلف مشکین
چون باد صبا گذار داریم
چون حلقه زلف خود شماری
ما چشم در آن شمار داریم
چشم تو شکار کرد جان را
ما دیده در آن شکار داریم
ای آب حیات در کنارت
این آتش از آن کنار داریم
زان لاله ستان چه زار گشتیم
یا رب که چه لاله زار داریم
گوییم ز رشک شمس تبریز
نی سیم و نه زر نه یار داریم
امروز مهم دست زنان آمده است (165)
امروز مهم دست زنان آمده است پیدا و نهان چو نقش جان آمده است
مست و…
مولانا 
