گر بر سر شهوت و هوا خواهی رفت (372)
-
اندازه متن
+
گر بر سر شهوت و هوا خواهی رفت
از من خبرت که بینوا خواهی رفت
ور درگذری از این ببینی بعیان
کز بهر چه آمدی کجا خواهی رفت
گر بر سر شهوت و هوا خواهی رفت
از من خبرت که بینوا خواهی رفت
ور درگذری از این ببینی بعیان
کز بهر چه آمدی کجا خواهی رفت
ای در دل من نشسته بگشاده دری جز تو دگری نجویم و کو دگری
با هرکه…
آتشی نو در وجود اندرزدیم در میان محو نو اندرشدیم
نیک و بد اندر جهان هستی…