گوئیکه به تن دور و به دل با یارم (1299)
-
اندازه متن
+
گوئیکه به تن دور و به دل با یارم
زنهار مپندار که من دل دارم
گر نقش خیال خود ببینی روزی
فریاد کنی که من ز خود بیزارم
گوئیکه به تن دور و به دل با یارم
زنهار مپندار که من دل دارم
گر نقش خیال خود ببینی روزی
فریاد کنی که من ز خود بیزارم
مه طلعتی و شهره قبایی بدیدهای خوبی و آتشی و بلایی بدیدهای
چشمی که مستتر کند…
امروز به قونیه، میخندد صد مه رو یعنی که ز لارنده، میآید شفتالو
در پیش چنین…