گه میگفتم که من امیرم خود را (66)
-
اندازه متن
+
گه میگفتم که من امیرم خود را
گه نالهکنان که من اسیرم خود را
آن رفت و از این پس نپذیرم خود را
بگرفتم این که من نگیرم خود را
گه میگفتم که من امیرم خود را
گه نالهکنان که من اسیرم خود را
آن رفت و از این پس نپذیرم خود را
بگرفتم این که من نگیرم خود را
ای عاشقان ای عاشقان دیوانهام کو سلسله ای سلسله جنبان جان عالم ز تو پرغلغله
زنجیر…
ما از دو صفت ز کار بیکار شویم در دست دو خوی بد گرفتار شویم
یک…

