گوهر چه بود به بحر او جز سنگی (1942)
-
اندازه متن
+
گوهر چه بود به بحر او جز سنگی
گردون چه بود بر در او سرهنگی
از دولت دوست هیچ چیزم کم نیست
جز صبر که از صبر ندارم رنگی
گوهر چه بود به بحر او جز سنگی
گردون چه بود بر در او سرهنگی
از دولت دوست هیچ چیزم کم نیست
جز صبر که از صبر ندارم رنگی
این…
ساقی انصاف خوش لقایی از جا رفتم تو از کجایی
گر بنده بگویمت روا نیست ترسم…

