گوهر چه بود به بحر او جز سنگی (1942)
-
اندازه متن
+
گوهر چه بود به بحر او جز سنگی
گردون چه بود بر در او سرهنگی
از دولت دوست هیچ چیزم کم نیست
جز صبر که از صبر ندارم رنگی
گوهر چه بود به بحر او جز سنگی
گردون چه بود بر در او سرهنگی
از دولت دوست هیچ چیزم کم نیست
جز صبر که از صبر ندارم رنگی
دل داد مرا که دلستان را بزدم آن را که نواختم همان را بزدم
جانی که…