ای گرگ نگفتمت که روزی (76)
-
اندازه متن
+
ای گرگ نگفتمت که روزی
بیچاره شوی به دست یوزی
ای گرگ نگفتمت که روزی
بیچاره شوی به دست یوزی
یکی از حکما پسر را نهی همیکرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند. گفت: ای پدر! گرسنگی…
نقاب از بهر آن باشد که بربندند روی زشت تو زیبایی بنام ایزد چرا باید که بربندی

