آکادمی شعر پلیکان

روی بر خاکِ عجز، می‌گویم (3-2)

- اندازه متن +

عبدالقادرِ گیلانی را، رَحْمَةُ اللهِ عَلَیْهِ، دیدند در حرمِ کعبه روی بر حَصْبا نهاده، همی‌گفت: ای خداوند! ببخشای! وگر هرآینه مستوجب عقوبتم؛ در روزِ قیامتم نابینا برانگیز تا در رویِ نیکانْ شرمسار نشوم

روی بر خاکِ عجز، می‌گویم
هر سحرگه که باد می‌آید

«ای که هرگز فرامشت نکنم
هیچت از بنده یاد می‌آید؟»

میانگین امتیازات ۳ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×