کس نیست که مهر تو درو شاید بست (4)
-
اندازه متن
+
کس نیست که مهر تو درو شاید بست
پس پیش تو ناچار کمر باید بست
کس نیست که مهر تو درو شاید بست
پس پیش تو ناچار کمر باید بست
دو برادر یکی خدمت سلطان کردی و دیگر به زورِ بازو نان خوردی. باری، این توانگر گفت درویش را که:…
یکی از فضلا تعلیم ملک زادهای همیداد و ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس کردی. باری پسر از…

