بنشین به غم خود نفسی بر لب جوی
-
اندازه متن
+
بنشین به غم خود نفسی بر لب جوی
می خور به تمنای بتی غاليه موی
با همنفسی چند و به وقتی همه سعد
باریک مشو، فكر مكن، بحث مجوی
بنشین به غم خود نفسی بر لب جوی
می خور به تمنای بتی غاليه موی
با همنفسی چند و به وقتی همه سعد
باریک مشو، فكر مكن، بحث مجوی
گرچه ترا زخویش دلخور نکند دریا دل هر صدفی، در نکن
در خدمت پیر، گوش می…
هر زخم مرا رسد ز جوشیدن من چشم از ستمش همیشه پوشیدن من
اور رنج مرا…

