جانا سخنت شکر اگر افشاند
-
اندازه متن
+
جانا سخنت شکر اگر افشاند
از دست به دست رفته هر کس خواند،
جان تو در او چو نیست، بیجا حرف است،
بر ساخته از گل، آدمک را ماند
جانا سخنت شکر اگر افشاند
از دست به دست رفته هر کس خواند،
جان تو در او چو نیست، بیجا حرف است،
بر ساخته از گل، آدمک را ماند
گرچند بدیدم آنچه کان دانستم در دیدن، دیده را همی مانستم
ای کاش نه خواندمی نه…
گفتم: زلفت. گفت: به شب میماند گفتم: دل من. گفت: به تب میماند
گفتم: به رهت…

