گفتم که دلا تو در بلا افتادی (1938)
-
اندازه متن
+
گفتم که دلا تو در بلا افتادی
گفتا که خوشم تو به کجا افتادی
گفتم که دماغ را دوا باید، گفت
دیوانه توی که در دوا افتادی
گفتم که دلا تو در بلا افتادی
گفتا که خوشم تو به کجا افتادی
گفتم که دماغ را دوا باید، گفت
دیوانه توی که در دوا افتادی
خواهی که حیات جاودانه بینی وز فقر نشانهٔ عیانی بینی اندر ره فقر بد مرو تا نرود مردانه…
جانم به چه آرامد ای یار به آمیزش صحت به چه دریابد بیمار به آمیزش
هر…

