دی بلبلکی لطیفکی خوش گوئی (1879)
-
اندازه متن
+
دی بلبلکی لطیفکی خوش گوئی
میگفت ترانهای کنار جوئی
کز لعل و زمرد و زر و زیره توان
برساخت گلی ولی ندارد بوئی
دی بلبلکی لطیفکی خوش گوئی
میگفت ترانهای کنار جوئی
کز لعل و زمرد و زر و زیره توان
برساخت گلی ولی ندارد بوئی
باز گو کان پاکباز شیرمرد اندر آن مسجد…
ای عشق که جمله از تو شادند وز نور تو عاشقان بزادند
تو پادشهی و جمله…

