چندان گفتی که از بیان بگذشتی (1832)
-
اندازه متن
+
چندان گفتی که از بیان بگذشتی
چندان گشتی بگرد آن کان گشتی
کشتی سخن در آب چندان راندی
نی تخته بماند نی تو و نی کشتی
چندان گفتی که از بیان بگذشتی
چندان گشتی بگرد آن کان گشتی
کشتی سخن در آب چندان راندی
نی تخته بماند نی تو و نی کشتی
از پی شمس حق و دین دیده گریان ما از پی آن آفتابست اشک چون باران ما
امروز سرکشان را عشقت ز جلوه کردن آورد بار دیگر یک یک ببسته گردن
رو رو…

