استاد مرا بگفتم اندر مستی (1678)
-
اندازه متن
+
استاد مرا بگفتم اندر مستی
کگاهم کن ز نیستی و هستی
او داد مرا جواب و گفتا که برو
گر رنج ز خلق دور داری رستی
استاد مرا بگفتم اندر مستی
کگاهم کن ز نیستی و هستی
او داد مرا جواب و گفتا که برو
گر رنج ز خلق دور داری رستی
ز بهار جان خبر ده هله ای دم بهاری ز شکوفههات دانم که تو هم ز وی خماری
…

