آن ظلم رسیدهای که دادش دادی (1661)
-
اندازه متن
+
آن ظلم رسیدهای که دادش دادی
وانغمزدهای که جام شادش دادی
آن بادهٔ اولین فراموشش شد
گر باز نمیدهی چه یادش دادی
آن ظلم رسیدهای که دادش دادی
وانغمزدهای که جام شادش دادی
آن بادهٔ اولین فراموشش شد
گر باز نمیدهی چه یادش دادی
دل دست به یک کاسه با شهره صنم کرده انگشت برآورده اندر دهنم کرده
دل از…
روز گشت و آمدند آن کودکان…

