ای ماه چو ابر بس گرستم بیتو (1554)
-
اندازه متن
+
ای ماه چو ابر بس گرستم بیتو
در مه به نشاط ننگریستم بیتو
برخاستم از جان تو نشستم بیتو
وز شرم به مردم چو نرستم بیتو
ای ماه چو ابر بس گرستم بیتو
در مه به نشاط ننگریستم بیتو
برخاستم از جان تو نشستم بیتو
وز شرم به مردم چو نرستم بیتو
از بهر تو گر جان بدهم خوش میرم وز بندهٔ بندهٔ توام خوش میرم
دیوانهٔ آن…
سراجالدّین گفت که مسألهای گفتم اندرون من درد کرد. فرمود آن موکّلی است که نمیگذارد که آن را بگویی. اگرچه…

