دوشست دیدم یار جدائی جویان (1474)
-
اندازه متن
+
دوشست دیدم یار جدائی جویان
با من به جفا و کین جدا شو گریان
امروز چنانم که جدا گشته ز جان
رخسارهٔ خود به خون فرقت شویان
دوشست دیدم یار جدائی جویان
با من به جفا و کین جدا شو گریان
امروز چنانم که جدا گشته ز جان
رخسارهٔ خود به خون فرقت شویان
خواجه ترش مرا بگو سرکه به چند میدهی هست شکرلبی اگر سرکه به قند میدهی
گر…
وقف است مرا عمر در این مشتاقی احسنت زهی طراوت و رواقی
من کف نزنم تا…

