گر صبر کنی پردهٔ صبرت بدریم (1286)
-
اندازه متن
+
گر صبر کنی پردهٔ صبرت بدریم
ور خواب روی خواب ز چشمت ببریم
گر کوه شوی در آتشت بگدازیم
ور بحر شوی تمام آبت بخوریم
گر صبر کنی پردهٔ صبرت بدریم
ور خواب روی خواب ز چشمت ببریم
گر کوه شوی در آتشت بگدازیم
ور بحر شوی تمام آبت بخوریم
ز زخم دف کفم بدرید ای جان چه بستی کیسه را دستی بجنبان
گشادی کن بجنب…
ما نعره به شب زنیم و خاموش تا درنرود درون هر گوش
تا بو نبرد دماغ…

