گر رنج دهد بجای بختش گیرم (1284)
-
اندازه متن
+
گر رنج دهد بجای بختش گیرم
ور بند نهد بجای رختش گیرم
زان ناز کند سخت که چون بازآید
سختش گیرم عظیم سختش گیرم
گر رنج دهد بجای بختش گیرم
ور بند نهد بجای رختش گیرم
زان ناز کند سخت که چون بازآید
سختش گیرم عظیم سختش گیرم
جان چو سمندرم نگاری دارد در آتش او چه خوش قراری دارد
زان بادهٔ لبهاش بگردان…
آن مطرب ما خوشست و چنگش دیوانه شود دل از ترنگش
چون چنگ زند یکی تو…

