گفتم که به من رسید دردت بمزید (796)
-
اندازه متن
+
گفتم که به من رسید دردت بمزید
گفتا خنک آن جان که بدین درد رسید
گفتم که دلم خون شد از دیده دوید
گفت اینکه تو را دوید کس را ندوید
گفتم که به من رسید دردت بمزید
گفتا خنک آن جان که بدین درد رسید
گفتم که دلم خون شد از دیده دوید
گفت اینکه تو را دوید کس را ندوید
این رخ رنگ رنگ من هر نفسی چه میشود بی هوسی مکن ببین کز هوسی چه میشود
دلم امروز خوی یار دارد هوای روی چون گلنار دارد
که طاووس آن طرف پر میفشاند…

