دل را بدهم پند که عمدا نرود (698)
-
اندازه متن
+
دل را بدهم پند که عمدا نرود
پیش بت شنگ من از آنجا نرود
لب میگزد آن بت که کجا افتادی
او کیست که باشد که رود یا نرود
دل را بدهم پند که عمدا نرود
پیش بت شنگ من از آنجا نرود
لب میگزد آن بت که کجا افتادی
او کیست که باشد که رود یا نرود
به پیشت نام جان گویم زهی رو حدیث گلستان گویم زهی رو
تو این جا حاضر…
درد تو علاج کس پذیرد هرگز یا از تو مراد میگریزد هرگز
گفتی که نهال صبر…

