چون روز وصال یار ما نیست پدید (639)
-
اندازه متن
+
چون روز وصال یار ما نیست پدید
اندک اندک ز عشق باید ببرید
میگفت دلم که این محالست محال
سر پیش فکنده زیر لب میخندید
چون روز وصال یار ما نیست پدید
اندک اندک ز عشق باید ببرید
میگفت دلم که این محالست محال
سر پیش فکنده زیر لب میخندید
بشنو خبر صادق از گفته پیغامبر اندر صفت مؤمن المؤمن کالمزهر
جاء الملک الاکبر ما احسن…
گفتم به مهی کز تو صد گونه طرب دارم گفتا که به غیر آن صد چیز عجب دارم
…

