عمریست که جان بنده بیخویشتن است (367)
-
اندازه متن
+
عمریست که جان بنده بیخویشتن است
و انگشتنمای عالمی مرد و زن است
برخاستن از جان و جهان مشکل نیست
مشکل ز سر کوی تو برخاستن است
عمریست که جان بنده بیخویشتن است
و انگشتنمای عالمی مرد و زن است
برخاستن از جان و جهان مشکل نیست
مشکل ز سر کوی تو برخاستن است
تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار بر مثل ذرهها رقص کنان پیش یار
شاه نشسته…