آن عشق مجرد سوی صحرا میتاخت (139)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۵/۲۶
-
اندازه متن
+
آن عشق مجرد سوی صحرا میتاخت
دیدش دل من ز کر و فرش بشناخت
با خود میگفت چون ز صورت برهم
با صورت عشق عشقها خواهم باخت
جوحی هر سالی ز درویشی به فن (126-6)
بخش ۱۲۶ - مفتون شدن قاضی بر زن جوحی و در صندوق ماندن و نایب قاضی صندوق را…
مولانا 
